????اين، نام کتابی نوشتۀ زياد عبدالفتاح، چهرۀ ادبی و رسانهای جهان عرب است که در آن ناگفتههایی از زندگی محمود درويش را به قلم آورده و در آن از آرزوها، برنامهها، تجربههای شعری، و دوستداشتنها و صبوریهای او در دوران مبارزه سخن گفته است. وقتی نويسنده از او دربارۀ «ريتا» میپرسد، پاسخ درويش اين است:
????ريتا نام يک زن نيست، نامی است نمادين برای عاشقانه زيستن در دل جنگ، برای همآغوشی در اتاقی در حصارِ تفنگ. بخشی از يورش صوَر خيال است و میدانيم که تکيۀ شعر بر همين صورتهای لايتناهی در کنار واقعيتهايی است که از آن سيراب میشويم. ريتا زاييدۀ خيال يک شاعر است و بس..
????وی در پاسخ به اين سؤال که چرا اين حرفها را بهصراحت نمیگويد، اظهار میدارد که:
????بگذار هر چه میخواهند بگويند، فکر میکنی من اشعارم را شرح خواهم داد؟ آيا میگويی برای شعری که جادوی هزارتوی آن به افقهايی رسيده است که جز با شعر نمیتوان بدانها راه يافت، بايد يادداشت تفسيری نوشت؟ آيا فکر میکنی بايد شعر را عريان کنم و نمادها را از آن بگيرم و آن را به يک مقالۀ سياسی بدل کنم که مردم برايش کف بزنند؟